چگونه گوگل خدا شد؟
ونداد زماني ـ اين واقعيت كه ظرف دهسال، كمپاني كوچكي مانند گوگل كه همه وسايل و دفتر كار آن از يك اتاق كوچك تجاوز نميكرد، به سرعت به يكي از بزرگترين موسسات اقتصادي جهان تبديل شده است بر كسي پوشيده نيست، اما اينكه چگونه اين مسير جهشي را طي كرده، انگيزه تحقيقي شده است براي «جيمز گليك» بهنام How Google Dominates Us.
او به مدد بررسي چهار كتاب* كه درباره گوگل منتشر شده، به روند شكلگيري شركتي ميپردازد كه به قول برخي از صاحبنظران به توانايي خداگونهاي دست پيدا كرده است! جيمز گليك به بهانه بازبيني كتابهايي كه به قلم افراد مختلف ازجمله يكي از بهترين روزنامهنگاران حوزه اقتصادي به رشته تحرير درآمده است اين موفقيت بينظير گوگل در جهان معاصر را توضيح ميدهد.
مقاله با نقل قول «الن دي باتون» Alain de Botton يكي از فيلسوفهاي مطرح جهان شروع ميشود كه حضور فعالي نيز در عرصه رسانههاي اينترنتي دارد. او به خارقالعاده بودن پنجره پاسخگوي «جستوجو» در گوگل و توانايي خداگونهاش اشاره دارد.
از ديد الن ديباتون، قابليت گوگل در اين است كه نه تنها به هر نوع تفكر و دانش موجود روي زمين دسترسي دارد، بلكه قادر است آنها را به راحتي و تنها با فشردن انگشتهاي دست روي حروف تايپي صفحه كليد كامپيوتر در اختيار جستوجوگران قرار دهد. از ديد او شركت ۱۲ ساله گوگل، به مغزي جهاني بدل شده كه با مغز همه بشر در تماس است.
اين روزها همه براي يافتن پاسخ پرسشهايشان به گوگل متكي هستند. كافي است در هر جمعي و براساس هر موضوعي كه دوستان، همكاران و اعضاي خانواده مشغول گفتوگو درباره آن هستند، يكي احتياج به توضيحات دقيقتر داشته باشد. او ميتواند بلافاصله به كامپيوتر همراه خود مراجعه كند و پاسخ پرسش خود يا حداقل اطلاعاتي پيرامون آن پيدا كند. اين توانايي، يادآور موجود «همهچيزدان» ديگري جز «خدا» نيست.
جيمز گليك بعد از آن كه مقام گوگل را به طور ضمني به عرش اعلي ميبرد، بلافاصله به ترس ناشي از شكلگيري قدرت عظيم آن اشاره ميكند.
جالب توجه اين است كه گوگل هيچگاه جوابي از خود ارائه نميدهد. تخصص گوگل در هدايت سئوالها به سمت منابع اطلاعاتي نظير ويكيپديا، دائرهالمعارفها، لغتنامهها و تقريباً هر نوع متن چاپ شده است. گوگل اعلام ميكند كه هدف اصلياش «ساماندهي اطلاعات» است و قراري براي تصاحب و تملك بر اطلاعات موجود در جهان ندارد.
ادعاي گوگل البته با اعمالي كه در چندسال گذشته داشته است مغايرت دارد. از طرفي توانسته است بخش قابل توجهي از كتابهاي چاپ شده و تصاوير ويدئوهاي ضبط شده از سراسر جهان را به حافظه ديجيتالي متعلق به خودش منتقل كند و از طرف ديگر بدون آن كه همه استفادهكنندگان گوگل رضايت داده باشند در حال جمعآوري اطلاعات شخصي همه مردم جهان است.
كمپاني گوگل توانسته است در ظرف مدت زماني كوتاه حتي از كوكاكولا هم معروفتر و سريعتر و بيشتر از هر كمپاني ديگر در جهان ثروتمند شود. اين شركت همه اين موفقيت را مديون چند راز كاسبكارانه است كه از قضا بر كسي پوشيده نيست. از ميان دهها اثري كه در باره گوگل منتشر شده است كتاب آقاي استيون لوي با نام «چگونه گوگل زندگي ما را رقم ميزند؟» جامعترين اثري است كه تاكنون به رشته تحرير در آمده است.
اولين رمز موفقيت گوگل در آغاز گسترش رسانههاي اينترنتي اين بود كه هنوز شيوه مشخصي براي جستوجو تنظيم نشده بود. مثلاً در دهه ۹۰ ميلادي، براي يافتن اطلاعات درباره «دانشگاه شيراز» راه مشخصي وجود نداشت. نتيجه جستوجو براي يافتن هر سئوال منجر به نمايش صفحههاي پراكنده ميشد. گوگل اولين كمپانياي بود كه با استفاده از سيستم «سلسله مراتب صفحهها» توانست نظمي خودساخته به اطلاعات درون اينترنت بدهد.
جستوجوي فرضي براي يافتن اطلاعاتي درباره «دانشگاه شيراز» به عنوان يك صفحه اينترنتي يا به عنوان يك موسسه بستگي كامل دارد به مقدار لينكهايي كه از صفحه مزبور ياد كرده است. هر لينك يا اشاره به دانشگاه شيراز يك امتياز محسوب ميشود و محل قرارگيري صفحه فوق را در فهرست نتايج جستوجو تعيين ميكند. اين شيوه، نظم خودساختهاي را تهيه ميبيند كه شايد بهترين روش تشخيص و ارزشگذاري هر صفحه، نام و اطلاعات مورد نياز نباشد ولي نزديكترين و بهترين آنها است.
در كمتر از پنج سال قيمت گوگل به ۲۵ ميليارد دلار رسيد و توانست در اواخر قرن بيستم، ۸۵ درصد جستوجوهاي اينترنتي را به سمت خود بكشاند. بيشترين دليل موفقيت جهاني گوگل در راز رياضي گونهاي است كه دو بنيانگذار جوان گوگل براي نحوه جستوجو در اينترنت كشف كرده بودند؛ كشفي كه در حال حاضر بسيار بديهي و حتي ساده به نظر ميرسد.
جهش تكنيكي و گسترش شبكه جهاني اينترنت، انگيزه اصلي براي اجراي راز دوم موفقيت گوگل شد و اين شركت را ثروتمندتر و قدرتمندتر از پيش ساخت. پس از مدتي، گوگل متوجه شمار ميلياردي حروفي شد كه روزانه توسط دهها ميليون استفاده كننده اينترنت جستوجو ميشود. به اين ترتيب دانست كه نفع اصلي و حتي كار اصلياش بايد تمركز بر تبليغات باشد.
«گوگل» اين خداي جديد، حسابرسي اعمال بشر برايش مهم نيست. نميخواهد بداند كه مردم به كجا ميروند؟ با چه كسي معاشرت ميكنند؟ چه چيزي ميخرند؟ چه گناه يا ثوابي مرتكب شدند؟ گوگل همه توجهاش در اين نهفته است كه از نتيجه اعمال و گشتوگذار كنجكاوانه صدها ميليون بشر سود ببرد.
وقتي همزمان صدها هزارنفر براي يافتن يك تور تفريحي از طريق گوگل به جستوجو ميپردازند، اين شركت ميتواند با فروش انحصارِ تبليغ شركت هواپيمايي در گوشه صفحه جستوجو، درآمد ميلياردي براي خود ايجاد كند. وقتي كمپاني فروشنده توپ فوتبال، امتياز كلمه توپ را ميخرد هركس در هر جاي دنيا كلمه فوتبال را جستوجو كند تبليغات فروشنده توپ ظاهر خواهد شد.
امروزه هر كلمهاي كه در گوگل وارد شود، اجناس و سرويس مصرفي مربوط به آن به يك كمپاني فروخته ميشود. خداي جديد از اين طريق توانسته است به ناگهان ۹۶ درصد از ۲۹ ميليارد دلار درآمدش را از طريق فروشِ انحصاري كلمات جستوجو شده به دست آورد.
نظرات شما عزیزان: